[ Register | Forget Password ]
نام کاربری : پسورد :






ارسال پاسخ
تعداد بازدید 52
بسم الله الرحمن الرحیم ...
s-ebrahimi آفلاین

مدیران سایت
ارسال‌ها : 25
عضویت: 28 /9 /1392

تشکر شده : 1
دلایل حقانیت اسلام (جهان بینی اسلام)
_________________________________________________________________________________
جهان بینی ؛ یعنی بینش انسان و نگرش او به هستی
و انسان
و نقش انسان در هستی .


از آنجا که این بینش ها بی شماره و در نتیجه عقیده ها گوناگون هستند ،
ما نمیتوانیم مغز خود را صندوق رای ها کنیم و دل خود را پارکینگ عقیده ها .
ما باید همراه میزان ها ، روش ها و کلیدهایی باشیم و پاسدار دروازه های مغز و قلب خویش .


به علی (ع) گفتند : از چه به این همه رسیدی ؟ ... گفت : من دروازه بان دلم بودم .
به کسی راه میدادم و به چیزی راه میدادم که مرا بارور کند نه اینکه از من بکاهد و مرا مصرف کند .


استاد علی صفایی حائری - کتاب مسئولیت و سازندگی - ج 1 - ص 143




امضای کاربر :
یا ایتها النفس المطمئنه ... ارجعی الی ربک راضیه مرضیه ...
جمعه 29 آذر 1392 - 22:30
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
s-ebrahimi آفلاین


مدیران سایت
ارسال‌ها : 25
عضویت: 28 /9 /1392

تشکر شده : 1
پاسخ : 1 RE شناخت هستی
__________________________________________________________________________________
ما با تفکر و شناخت استعداد ها و سرمایه ها
و شناخت مقدار آنها
و شناخت خلقت خود و آفرینش خود
به شناخت هستی و نقش خود در هستی ، پی می بریم .


مسئولیت و سازندگی - استاد صفایی حائری ج 1 ص144




امضای کاربر :
یا ایتها النفس المطمئنه ... ارجعی الی ربک راضیه مرضیه ...
جمعه 29 آذر 1392 - 23:00
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
s-ebrahimi آفلاین


مدیران سایت
ارسال‌ها : 25
عضویت: 28 /9 /1392

تشکر شده : 1
پاسخ : 2 RE خدایی هست ؟
__________________________________________________________________________________
با تفکر در خلقت انسان ، محکوم بودن او را می یابیم و در نتیجه به حاکمی پی می بریم .
برای این تفکر به تدبرهایی نیاز دارم .

من دیروز و امروز و فردایم را مطالعه میکنم .
دیروزی که هیچ نداشتم
و با 4 خصوصیت فقر و عجز و ضعف و جهل همراه بودم
و امروزی که بی نیاز شده ام و به بلوغ و قدرت و حکمت رسیده ام .
و فردایی که دوباره پیر و فرتوت و از دست رفته خواهم شد .

با این تدبر ، دادن ها و گرفتن ها را می یابم و محکومیت ها را می بینم و به حاکمی میرسم .
این حاکم را ، حتی مادی ها و مارکسیست ها هم قبول دارند .
آنها هم لباس هستی را به چوب رختی آویزان میکنند .
آنها هم در جایی میایستند یا در ماده یا در انرژی یا در قانونها .
در این حاکم مسئله ای نیست .
مسئله این است که این حاکم باچه خصوصیات و ویژگی هایی همراه است
و مهم اینکه در کجا می توانیم بایستیم که سر نخوریم و زمین نیافتیم ....

مسئولیت و سازندگی ص144



امضای کاربر :
یا ایتها النفس المطمئنه ... ارجعی الی ربک راضیه مرضیه ...
جمعه 29 آذر 1392 - 23:03
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
s-ebrahimi آفلاین


مدیران سایت
ارسال‌ها : 25
عضویت: 28 /9 /1392

تشکر شده : 1
پاسخ : 3 RE آیا انرژی یا قوانین خدا هستند ؟
__________________________________________________________________________________
این هستی ، این ماده و این انرژی و این قانون ها همه نیازمند هستند
و همه محکوم هستند
و در نتیجه اینها جای پای محکمی نیستند .
قانون ها ، تنظیم کننده و کنترل کننده و قانونگذار را نشان میدهند .

درست است که یک ماشین باچند قانون در جریان است .

اما این قانونها خود حاکمی را نشان میدهند که آنها را تنظیم کرده و به جریان انداخته است .
اینها همه محکوم هستند و حاکمی را نشان میدهند که آنها را تنظیم کرده و به جریان انداخته است .

مسئولیت و سازندگی ص 145



امضای کاربر :
یا ایتها النفس المطمئنه ... ارجعی الی ربک راضیه مرضیه ...
جمعه 29 آذر 1392 - 23:06
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
s-ebrahimi آفلاین


مدیران سایت
ارسال‌ها : 25
عضویت: 28 /9 /1392

تشکر شده : 1
پاسخ : 4 RE خدا باید چه ویژگیهایی داشته باشد ؟
__________________________________________________________________________________
اینها همه محکوم هستند و حاکمی را نشان میدهند و این حاکم ویژگیهایی دارد :

1-بی مانندی :
او مثل اتم ، مثل انرژی مثل قانون ها نیست .
اگر مثل اینها بود مثل همین ها محکوم میشد.(لم یکن له کفوا احد)


2- بی نیازی :
او به آفریده ها و آفریدگار و زمان و مکان و حتی به خودش نیاز ندارد .
اگر او نیازی میداشت محکوم می بود و حاکمی میخواست (الله الصمد)

3- نامحدودی :
او حدی ندارد ، نه در قدرت و علمش و نه در وجودش .
نمی توانیم بگوییم فقط اینجاست ، بیرون است یا در درون ، اینجاست یا آنجا ؛
چون محدود به دو چیز نیاز دارد :
به حدود و مرزهایی ... و به محدودکننده و مرزبانی ...
ونتیجه نامحدودی احاطه است و نتیجه احاطه ، حضور و آگاهی و علم . (لم یلد و لم یولد)+ آیه 3 سوره حدید

4- یگانگی :
او از ترکیب و اجزایی برخوردار نیست ، اوهم یکی است و هم یگانه .
من یکی هستم اما یگانه نیستم ... او هم واحد است و هم احد .
اگر او ترکیبی میداشت ، اگر علم و قدرت و شنوایی و بینایی و حکمت او با یکدیگر تفاوت داشت ،
ناچار اجزایی برمیداشت و ناچار نیازمند به این اجزاء و نیازمند به ترکیب کننده ای بود .
این خصوصیات او را مشخص میکند و از آفریده ها جدا میسازد .


مسئولیت و سازندگی ص 146



امضای کاربر :
یا ایتها النفس المطمئنه ... ارجعی الی ربک راضیه مرضیه ...
جمعه 29 آذر 1392 - 23:21
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
s-ebrahimi آفلاین


مدیران سایت
ارسال‌ها : 25
عضویت: 28 /9 /1392

تشکر شده : 1
پاسخ : 5 RE دیگر خصوصیات خدا
_______________________________________________________________________
او خصوصیات دیگری هم دارد که
عشق او را در دلها بزرگ میکند :

1- او زیباست که زیبایی آفریده اوست . حسن آن دارد که یوسف آفرید .
(زیبایی را در یک جلوه اش می توان ذوقی معرفی کرد .
اما درواقع زیبایی یعنی هماهنگی استعدادها و اندام های هر چیز با کاری که از آن میخواهند .
با این دید حتی کرم کدو زیباست ؛ چون اندامش با کاری که از او میخواهند هماهنگ است
و با این دید حرف راسل
- من به سهم خودم از اینکه هرگونه زیبایی در کرم کدو بیابم عاجز هستم -
بی اساس میشود. )

2- او کامل است و نقص و نیازی ندارد . و انسان عاشق زیبایی و کمال است .

3- او دهنده است نه گیرنده .
او بخشنده و رحمان است ، اما دیگران مصرف کننده هستند .
او نیازهای مرا از پیش تهیه کرده ، حتی نفت چراغ من را و سوزن خیاطی ام را .

4- او مهربان است و بخشندگی های او از روی عادت و یا سیاست نیست .
به من علوفه نمیدهد که از شیرم بگیرد .
او به من از خودم مهربان تر است .
این حب به نفس ، این غریزه را چه کسی در وجود من نهاده ؟
چه کسی مرا باخودم مهربان کرد ؟
او از من به من نزدیکتر است
و از من به من مهربان تر و از من به من آگاه تر است .(آیه 16 سوره ق)
او درمیان من و دلم فاصله است (آیه 24 انفال)
او مرا باخودم آشتی داد و مرا با خودم آشنا کرد.

5- او بهترین دوست است که میدهد و نمیگیرد و پرورش هم میدهد
و من هم محتاج انس و دوستی هستم .

با این شناخت ها هم او را می یابم و هم به او دل می بندم
که من دلداده زیبایی و کمال و اسیر محبت و احسان و محتاج دوست و رفیق هستم ...

مسئولیت و سازندگی ص 146



امضای کاربر :
یا ایتها النفس المطمئنه ... ارجعی الی ربک راضیه مرضیه ...
جمعه 29 آذر 1392 - 23:46
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
s-ebrahimi آفلاین


مدیران سایت
ارسال‌ها : 25
عضویت: 28 /9 /1392

تشکر شده : 1
پاسخ : 6 RE شناختی که به عشق ختم میشود !
___________________________________________________________________________
با این تدبر و تفکرها ، به شتاخت خودم و فقرم و ضعفم و عجم و جهلم و محکومیتم میرسم
و با این شناختها به حاکم و ربم میرسم ؛
( من عرف نفسه فقد عرف ربه -بحار ج2ص32ح22)

او که مرا آفرید و بی نیازم کرد و قدرتم داد و حکمت در سرم ریخت ...

اگر شناخت ، شناخت مجرد باشد در من احساسی زنده نمیشود ؛
مثل اینکه من بدانم بیرون از خانه کسی هست .
اما اگر شناخت خوبی و بدی باشد ، در من احساس عشق و نفرت زنده میشود ؛
مثل اینکه بدانم بیرون از خانه دزدی و دشمنی است و یا دوستی و معشوقه ای ...


ادراک مجرد احساسی نمیآفریند ...
اما ادراک خوبی و یا بدی در من احساس نفرت و عشق و در نتیجه حرکت و تلاش را زنده میکند .

این است که با شناخت زیبایی و محبت او به عشق او میرسم
و این معشوق را با بت های دیگر و محبوب های دیگر ،
با نفس و خلق و دنیا و شیطان می سنجم و از آنها آزاد میشوم .


هنگامی که یافتم او از من به من نزدیکتر است ، دیگر نمیتوانم از او جدا شوم ،
حتی اگر خودم را از دست بدهم .
آخر من بی او با خودم چه کنم ؟

مسئولیت و سازندگی ص148

امضای کاربر :
یا ایتها النفس المطمئنه ... ارجعی الی ربک راضیه مرضیه ...
جمعه 29 آذر 1392 - 23:58
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
s-ebrahimi آفلاین


مدیران سایت
ارسال‌ها : 25
عضویت: 28 /9 /1392

تشکر شده : 1
پاسخ : 7 RE مراحل شکوفایی تمام خوبی ها !
___________________________________________________________________________________
من
با تفکر
به شناخت خودم
و در نتیجه به شناخت ربّم
و در نتیجه به عشق او میرسم (ایمان)

و این عشق و ایمان ،
مرا به اطاعت و عمل میکشاند (تقوا).

باز این عشق مرا از عشق های کوچک تر آزاد میکند و از اسارت ها رها میسازد (زهد)

و هنگامی که یافتم داده ها ملاک افتخار نیست (سوره حجرات آیه 13)
و هنگامی که یافتم داده ها بازدهی میخواهند
و از هر کس به اندازه سرمایه اش سود میگیرند (آیه 7 سوره طلاق )
و هنگامی که یافتم که هنگام پاداش نسبت ها را در نظر میآورند ،( آیه 39 سوره نجم )
و هنگامی که یافتم حتی نسبت ها و سعی ها را و عمل ها را باهدف میسنجند
(انما الاعمال بالنیات - تهذیب الاحکام ج1ص83)
در این هنگام ها به رضا و خشنودی میرسم
و در هر کلاسی درسم را میخوانم ؛

چون دو پا برای رشد ما هست :
بهره برداری برای حق در هنگام دارایی ها (شکر)
و به پای باطل نچسبیدن در هنگام نداری ها (صبر)


با رشد و آگاهی و معرفت به حیرت میرسم ؛
چون هنگامی که رابطه ها و نیازهای گوناگون و خاصیتهای بیشمار را می یابم ،
در تصمیم می مانم و در سنجش لنگ میشوم و با این حیرت به تفویض میرسم
و با یک قدرت و حکمت برتر زد و بند میکنم و او را به وکالت میگیرم .

این هشت مرحله که هر کدام دیگری را به دنبال میکشد ،
نظام اخلاقی اسلام را تشکیل میدهد .
و این نظام هماهنگ و مرتبط است که می تواند احکام اخلاقی اسلام را به دوش بگیرد .
و می تواند تمام بدی ها را بخشکاند و تمام خوبی ها را شکوفا کند :

1- تفکر 2- شناخت خود و ربّم 3- عشق و ایمان 4- اطاعت و تقوا
5- آزادی و زهد 6- رضا 7 - حیرت 8- تفویض



مسئولیت و سازندگی ص 148- 150

امضای کاربر :
یا ایتها النفس المطمئنه ... ارجعی الی ربک راضیه مرضیه ...
شنبه 30 آذر 1392 - 00:27
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
 تشکر شده: 1 کاربر از s-ebrahimi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: mre /
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :


تمام حقوق مادی و معنوی انجمن محفوظ بوده و کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز می باشد .